کد مطلب:109085 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:136

خطبه 163-اندرز او به عثمان












[صفحه 133]

خطبه الاستسفار مردم پشت سر منند و سفیر قرار داده اند مرا میان تو و میان خودشان و به خدا سوگند نمی دانم چه گویم تو را نمی شناسم چیزی را تو ندانی آن را و راه نمی نمایم تو را بر امری تو نشناسی آن را به راستی تو می دانی آنچه را ما می دانیم پیشی نگرفتیم تو را بر چیزی تا خبر دهیم تو را از آن و تنها نشده ایم به چیزی پس برسانیم به تو آن را و به تحقیق دیدی چنانچه ما دیدیم و شنیدی چنانچه ما شنیدیم و مصاحبت كردی با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله چنانچه ما مصاحب شدیم و نبود پسر ابی قحافه و نه پسر خطاب سزاوارتر به كردار حق از تو و تو نزدیكتری به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از جهت پیوند خویشی از آن دو و به تحقیق رسیدی از دامادی او به آنچه نرسیدند آن دو پس بترس از خدا در نفس خود زیرا تو به خدا سوگند بینا نمی شوی از كوری و آمرزش داده نمی شوی از نادانی و به راستی راهها البته آشكار است و به راستی نشانه های دین بر پاست بدان كه برترین بندگان خدا نزد خدا پیشوائی است عادل هدایت شده باشد و هدایت نماید بر پا نماید روش شناخته شده را و بمیراند بدعت ناشناخته را و به راستی سنتها تابانند برای آنها نشانه هائی است و به راس

تی بدعتها آشكارند برای آنها نشانه هائیست و بدترین مردم نزد خدا پیشوای ستمكاری است گمراه شود و گمراه شوند به وسیله او پس بمیراند طریقه گرفته شده (از رسول خدا) را و زنده گرداند بدعت واگذاشته شده را و من شنیدم از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمود آورده شود روز قیامت پیشوای ستمكار و نیست با او یاری دهنده و نه عذر آورنده پس انداخته می شود در آتش جهنم و دور می زند در آن همچنانچه دور می زند آسیا پس از آن بسته می شود در گودی و ته آن و من تو را به خدا سوگند می دهم نكند باشی پیشوای این امت كه كشته شوی زیرا چنین گفته می شود كشته می شود در این امت پیشوائی بازمی شود (در اثر آن) بر این امت كشت و كشتار تا روز قیامت و مشتبه می كند كارهای این امت را بر آنها و پراكنده كند فتنه ها را در آن پس نمی بیند و تمیز نمی دهند حق را از باطل مضطرب می شوند در آن مضطرب شدنی و در هم آمیخته می شوند آمیختنی پس نباشی ای عثمان برای مروان مركبی می راند تو را به هر جا كه خواهد پس از بزرگی سن و به سر آمدن عمر پس گفت برای او عثمان گفتگو كن با مردم در اینكه مرا مهلت دهند تا بیرون آیم به سوی آنها از ستمهائی كه بر آنان شده پس فرمود علیه السلام آ

نچه هست در مدینه پس مدتی نیست در آن و آنچه غایب است مدت آن رسیدن دستور تو است به آن


صفحه 133.